توازن دنیای درون و بیرون
زندگی مثل یک پل طنابی است که عبور از آن مستلزم توازن است باید در وسط این پل راه بروید
شخصی به بودا مراجعه می کند و از اندوه درونی و حزنی می گوید که بر زندگیش حاکم است، او با وجود آن که مراقبه می کرد و سعی می کرد راه بودا را ادامه دهد، اما دچار افسردگی شده بود و غمگین بود، بودا به او توصیه کرد که بهتر است، دست از این مراقبه و رفتن به دنیای درونی بردارد و به تفریح و سرگرمی های بیرونی بپردازد و شادی های سطحی را تجربه کند، او خوشحال از این رهایی از سنگینی بار غم های عمیق از بودا خداحافظی کرد و رفت، فردی دیگر مراجعه کرد و از نارضایتی از زندگی گفت، از این که هر تفریح و سرگرمی و شادی و خوشی را در این دنیا تجربه کرده است؛ اما این لذت ها آرامش حقیقی را به او نشان نداده و او را آرام و راضی نساخته است، بودا به او گفت که تو باید به مراقبه بپردازی و به دنیای درونت وارد شوی. پیروان و نزدیکان بودا متعجب شدند از این توصیه های متناقض بودا و راز این تفاوت ها را پرسیدند، بودا گفت: زندگی مثل یک پل طنابی است که عبور از آن مستلزم توازن است باید در وسط این پل راه بروید، اگر به راست و چپ بروید می افتید، این دو نفر هیچ کدام از وسط نرفتند، افراط و تفریط، زندگی آن ها را از تعادل خارج کرده بود، تعادل لذت جویی و معناگرایی.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.