جانی که شد مهمان تو
23 اردیبهشت 1402
ارسال شده توسط zeynab nowruzi
214 بازدید
«من به مهمانی جهان آمدهام و جهان به مهمانی من»(هنوز در سفرم)
سهراب نازنین در کلامی ظریف و لطیف، جهان را مهمان پذیری می داند و خود را در یک میهمانی باشکوه، بر سفره پروردگار در بزمی پر از شادی و شادخواری.
ما انسان ها میهمان و خداوند میزبان.
چقدر این شاعر زیبا می بیند، همو که سوره تماشا را سرود تا نشان دهد که این بزم دیدن دارد و شنیدن و بوییدن، پر از تجربه های شگفت.
دنیای تلخ و تاری که حافظ می خواهد سقف فلک را بشکافد و طرحی نو دراندازد. انگار در لحظاتی برای سهراب و مولانا زیبا می شود؛ آن جا که مولانا دلخوشانه می سراید:
«خوان کَرَم گستردهای مهمان خویشم بُردهای»
شاعر از این هم فراتر رفته و لحظه به لحظه زندگی جان های روشن را پر از شادی می داند و شادخواری :
بر جای نان شادی خورد، جانی که شد مهمان تو
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.