زلال همچون آب
کسی که چهل روز برای خدا خود را خالص گرداند...
یکی از زیباترین عبارات حکیمانه عربی که در لابلای متون عرفانی به آن برخوردم و سالهاست در کلاس های مختلف برای دانشجوها نقل می کنم این است:
من اخلص لله اربعین صباحاً، ظهرت ینابیع الحمکه من قلبه علی لسانه
چشمه های حکمت ازقلب او بر زبانش جاری می شود.
این جمله ظاهراً ساده، پرده از یک مفهوم و دستورالعمل عمیق بر می دارد که پایه و مایه راه و سلوک عرفانی و اخلاقی است. انگار راز دریافت آگاهی در دل خلوص قرار دارد.
کسی که برای خدا خالص می شود، مستقیم به سرچشمه وصل می شود. این بهترین بیداری است.
بزرگانی که از این روزمرگی ها کنده شدند، از این سرچشمه نوشیدند و خود روشن شدند. آن ها کارشان روشنی و گرمی است؛ البته تعداد افرادی که این شرط مهم و دشوار را به جا بیاورند، کم هستند؛ چون نفس انسان همیشه راه آسان را دوست دارد و از این مسیر هرگز عبور نمی کند. در کل کشتن اژدهای خفته نفس کار آسانی نیست.
به نظر من میزان دریافت آگاهی به میزان خلوص بر می گردد، میزان شفقت و مهربانی از مسیر خلوص می گذرد.
کسی که یک دروغ می گوید و آن را ناچیز می شمارد، فراموش کرده است که هر دروغی یک سد در برابر نور است و با همان یک آلودگی کوچک، یک محرومیت دریافت می کند.
متاسفانه در جامعه ما ناخالصی، ناراستی و ریا بیداد می کند. ما یاد گرفتیم برای همه کارهای خودمان ظاهری و باطنی جدا در نظر بگیریم. ظاهر زیبا و باطن نازیبا. ما از خدا هم غافل نمی شویم. او را هم در بازی خود شرکت می دهیم.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.