منجی در آینه است
چشم از پنجره بردار منجی در آینه است
همه چیز اول در درون تو اتفاق می افتد . هیچ کسی قرار نیست خوشبختی را به تو هدیه بدهد.
پوپر زندگی را مسئله دائمی می داند و ما تا هستیم با مسئله و حل مسئله سر و کار داریم.
همه چی از خود ما آغاز می شود و به خودمون نیز ختم می شود.
ما مسوول زندگی خودمان هستیم پس حق نداریم بر دیگران فرافکنی کنیم و مشکلات خود را از جانب دیگران بدانیم.
بعضی مشکلات را می توانیم با تلاش و کوشش حل کنیم. برخی را می توانیم حذف کنیم و ندیده بگیریم. برخی از مسایل، مربوط به من نمی شوند و نیازی به تمرکز بر آن ها نیست.
مثل داستان چشمه و سنگ ملک الشعرای بهار که قطرات آب به جنگ تخته سنگ نمی روند بلکه از کنار آن عبور می کنند.
جدا شد يکي چشمه از کوهسار به ره گشت ناگه به سنگي دچار
به نرمي چنين گفت با سنگ سخت کرم کرده راهي ده اي نيکبخت
گران سنگ تيره دل سخت سر زدش سيلي و گفت دور اي پسر
نجنبيدم از سيل زور آزماي که اي تا که پيش تو جنبم ز جاي
نشد چشمه از پاسخ سنگ سرد به کندن در استاد و ابرام کرد
بسي کند و کاويد و کوشش نمود کزان سنگ خاره رهي بر گشود
زکوشش به هرچيز خواهي رسيد به هر چيز خواهي کماهي رسيد
برو کارگر باش و اميدوار که از مرگ جز ياس نايد به بار
گرت پايداري است در کارها شود سهل پيش تو دشوارها
گاهی جنگیدن و مقابله کردن از خامی است. باید صبورانه راهی دیگر برای موفقیت پیدا نمود.
اما در کل بهتر است چشم از بیرون برداریم و به درون خود نظر کنیم که ریشه بسیاری از مشکلات در درون ماست.
زیرا که تنها ناجی زندگی ما خودمان هستیم.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.