تجربه غرقگی (flow) حتی با بحران
تجربه غرقگی در لحظات سخت که توسط میهای چیک سنت میهایی مطرح شد
ریشهای عرفانی دارد و عرفان شرقی مخصوصا آیین بودا، برای پیروان خود داشتن تجربه (flow) غرقگی را توصیه میکند. علاوه بر عرفان شرقی، در روانشناسی مثبت گرا هم غرقگی توصیه میشود. مارتین سلیگمن در کتاب شکوفایی آن را یک اصل اساسی روانشاسی مثبتگرا معرفی میکند.
غرقگی حالتی شگفت انگیز است؛ درست زمانی که در یک کار فیزیکی یا فکری غرق و رها شده و از محیط اطراف خودکنده میشویم و زمان و مکان را به فراموشی میسپاریم. البته درک آن برای خود تجربهگر در هنگام تجربه غرقگی امکان پذیر نیست، او بعد از بیرون آمدن از چنان حالتی تازه متوجه میشود که در یک بازه زمانی در عالمی از خلسه رها بوده است. این لحظات سرشار از شادی، لذت و سرخوشی هستند.
حالا این سوال پیش میآید که چگونه چنین حالاتی را تجربه کنیم؟
قبل از پاسخ به سوال فوق به این نکته توجه کنید که تجربه اوج در شرایط معمولی، نرمال و بدون چالش به وجود نمیآید. آن چه محصول حضو.ر داشتن در شرایط معمولی است، چیزی جز یکنواختی ضرباهنگ زندگی و بیتفاوتی، بیحوصلگی و در کل تجربه ملال نیست.
بعضی آدمها تجربه غرقگی را فقط در تفریجات و گفتگوی دوستانه و صمیمانه با نزدیکان خود احساس میکنند؛ اما واقعیت این است که آدمهای موفق و برنده در زندگی شخصی و اجتماعی کسانی هستند که این تجربه را علاوه بر آن لحظات خوشایند، در کار و فعالیت اجتماعی هم احساس کنند.
زمانی که صحنه زندگی ما با چالش و بحران همراه باشد لحظات نفس گیر بالا رفتن از کوه مشکلات فرارسیده است. در چنین شرایطی فرد تجربه گر اگر مهارت مقابله با این شرایط را نیاموخته باشد، قطعا ناامید، خسته و فرسوده خواهد شد ولی اگر در حال کسب مهارتهای زیستن در جهان پر از مشکلات، بازوهای روانی خود را تقویت کرده باشد مضطرب نخواهد شد. وی باتمرکز بر حل مشکل و فرورفتن در حالت غرقگی برای پیدا کردن بهترین راه حل، چالش را پشت سر خواهد گذاشت و همین دستاورد و عبور از بحران، برای وی رضایت و شادکامی را به همراه خواهد داشت؛ البته رسیدن به این مرحله کار دشواری است و تکنیکهای آرام سازی برای استفاده بهینه از مغز مانند مراقبه میتواند کمک کننده باشد؛زیرا ذهن را آرام میکند و تمرکز بالا میرود. ذهن در چنین حالتی یاد میگیرد وسط سروصدا و شلوغی افکار،کلید خاموشی را بزند.
از آنجا که در حالت غرقگی فرد مسائل مختلف زندگی را به فراموشی میسپارد و فقط در یک مورد و مسئله خاص غرق میشود این تجربه، خود، هم باعث موفقیت و توسعه فردی میشود و هم تنبلی و اهمالکاری را از بین میبرد.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.