بوتیمار
افراد تنگ نظر، زندگی نمی کنند. تمام عمر آنها هدر می رود بی فایده. آن ها هرگز مزه زیستن متعالی را درک نمی کنند. انگار هیچ گاه به این دنیا نیامدند.
بلند نظران در این دنیا سربلندند. همانها که به گفته حافظ:«بلندنظر شاهبازِ سِدره نشین» هستند.
ذهن تنگ نظران بر اساس کمبود و فقدان، برنامه ریزی شده است. آن ها مدام در اضطرابِ تمام شدن و نبودنِ هر چیزی هستند حتی عشق هم از نظر آنان به اندازه کافی وجود ندارد مانند بوتیمار .
بوتیمار پرنده ای است افسانه ای که لب دریا می نشیند و غم و غصه می خورد که مبادا این آب به پایان برسد؛ به همین دلیل از آب نمی نوشد که تمام نشود.
بوتیمارها نماد آدم هایی هستند که پر از اضطراب و رنج زندگی لحظات را می گذرانند، آن ها مدام غصه می خورند که منابع زندگی دارد تمام می شود و دنیا در حال خراب شدن است و آدمها هم هر روز از دیروز بدتر می شوند. آزار می بینند و آزار می دهند. اسیر سیاست می شوند و رسانه ها آن ها را درگیر می کند و معتقدند چرخ دنیا بدتر از گذشته بر پاشنه بدتری می چرخد.
جهان برای بلندنظران، پر از فراوانی است اما برای تنگ نظران پر از کمبود است و کاستی.
بلند نظران لبریز از زندگی هستند، می خندند و عشق می ورزند بی دریغ. به تمامه زندگی می کنند. پر از تر و تازگی اند. زیستن را کامل تجربه می کنند. شاید تنگ نظران آن ها را احمق فرض کنند؛ اما حقیقت این است که آنها لحظات شگفت انگیزی را در این جهان سپری می کنند. آن ها فهمیده اند که هیچ چیزی در این جهان، قابل قیاس با خودِ زندگی نیست.
بلند نظران عشق می ورزند و تنگ نظران تنها در هوس و شهوت اسیرند.
بلند نظران جهان را می گردانند با عشق و مهربانی ولی تنگ نظران تنها ابزاری برای این جهان هستند. ابزاری برای خرید و فروش، ابزاری برای زاد و ولد، ابزاری برای چرخیدن ِ چرخ دنیا.
تنگ نظران اگر ثروت تمام عالم را هم به دست آورند، در درون فقیر و بیچاره اند.
تنگ نظران در هشتاد سالگی هم مانند بچه های کوچک اسیر یک اسباب بازی می شوند. فقط نوع اسباب بازی آن ها متفاوت است.
تنگ نظران هرگز از زندگی بهره نمی برند؛ زیرا آنان جریان زندگی را مسدود می کنند با نادانی و شرطی شدگی.
بر خلافِ بلند نظران که درونی جاری و پویا دارند و زندگی برای آنان پیوسته در جریان است.
تنگ نظران در حالی که ظاهراً در ثروت و نعمت غوطه می خورند، محرومان واقعی جهان هستند؛ چون از هر برکت و نعمتی دور هستند. و بلند نظران منعمان واقعی هستند چون می توانند سرریز شوند. وجود آنان پیوسته در حال گسترش است؛ زیرا آنان حضوری زنده دارند.
آن چه در این تقابل مهم است، مسئله دیدن است در دو کلمه «تنگ نظر» و «بلند نظر» دیدن کلیدی ترین نکته است، دیدن ژرف و عمیق به پدیده ها و هستی.
بسیاری از آدمها تنگ نظرند و حقیقتاً زندگی نمی کنند و طعم زندگی را نمی چشند و نمی دانند زندگی چیست؟ تنگ نظران ازنظر معنوی و معنی زندگی، رشد نمی کنند. شعر را نمی فهمند، حساس نیستند و پوستی کلفت دارند. از هیچ چیزی شگفت زده نمی شوند و معنای همدلی و همدردی و مهربانی و دوستی و عشق و بخشش و عرفان و …را نمی فهمند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.