نیلوفرانه
درود و سپاس خدایی را که شکفتن، روییدن و رستن از اوست.
سپاس برای سرودی که در قلبمان جاری است. در جریانی از عشق در حضور بیکران جانان، شکوفا میشویم. نگاهی از جنس نور و آگاهی مییابیم، از تاریکی فاصله میگیریم و جانمان روشن میشود.
در هر نفس تازهای که میکشیم، زیر آسمان زیبای خداوند، در نورستان عالم هستی، در گذر روزان و شبان، همراه با دگلها و درختان و پرندگان و طبیعت پرورده میشویم، جاری و زلال و نجیب، ژرفنای حضور را تجربه میکنیم، بیدار میشویم و نیلوفرانه اوج میگیریم و پرواز میکنیم.
جان روشن یعنی جان بیدار از نور حقیقت. تجربه آزادگی و گسست بندها از پای جان.
جان روشن، جان بی پیرایه و پر برکتی است که از تمناها در کوچه پس کوچههای زندگی رسته است. رها در آسمان بیتمنایی.
جانی سرشار از تجربههای معنوی، پر از طراوت و تازگی زیستن، جاری با موسیقی زندگی و پر از عطر گلبرگهای گل سرخ.
سلام بر روزان و شبانی که لبریز هستند از لحظه های خوش و سرشار از زیستن پاک.
وقتی رگ رگ ما پر می شود از شراب حضور، زندگی بر پیشانی ما بوسه می زند و در ما گسترده می شود، در ما قد می کشد و جان روشن آن جاست که چنین اتفاقی شگرف در ما رخ می دهد، دل جوانه می زند و سرسبز می شود و شکوفه می دهد.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.