بی هنری که نازیدن ندارد
16 اردیبهشت 1402
ارسال شده توسط zeynab nowruzi
106 بازدید
این که بتوانی از شعر لذت ببری، هنر است. این که گریه کودک را تحمل نکنی، هنر است.
این که هنوز بوی گل پونه در مشامت باشد و پخش شدن بوی برگ ریحان در کامت سرمستت کند، هر چند دلت غم داشته باشد، هنر است.
این که در میان گرگها باشی و درنده خویی را پیش نگیری، هنر است.
این که گوهر وجود خود را هویدا کنی، هر چند گوهرت خریدار نداشته باشد، همین هنر است (گوهر خود را هویدا کن، کمال این است و بس)
این که قضاوت کنند تو را و تو قضاوت نکنی، هنر است.
این که بلد باشی از ساده ترین چیزها که به آسانی در اختیار توست، لذت ببری، هنر کرده ای.
هستند دیگرانی که چنین نیستند و به این گونه نبودن خود می نازند، این بی هنری و نازیدن به آن سخت عجیب است.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.