دمی به شادمانی با خیام
روان شناسی مثبت نگر غرب، درباره شادکامی، خوش بینی و رضایت از زندگی، نظرت جالبی دارد؛ اما آن چه در خور توجه است،آن است که هیچ یک از این مفاهیم جدید نیستند و جزو کشفیات تازه به شمار نمی آیند.
ادبیات کلاسیک فارسی، سرشار است از سخنان فرزانگانی که توصیه هایی بسیار عمیق درباره نحوه درست و سالم و شاد زیستن دارند.
خیام نیشابوری از جمله این شاعران است. وی در مجموعه اشعارش، بارها به خوش باشی ، اغتنام فرصت و دم غنیمتی اشاره کرده است:
برخیز و مخور غم جهان گذران
بشین و دمی به شادمانی گذران
در طبع جهان اگر وفایی بودي
نوبت به تو خود نیامدي از دگران
در رباعی فوق، خیام راهکار درست برخورد با سختی ها و غم ها را بیان می کند.
سلیگمن سه راهکار تجربه شادکامه زیستن را بیان می کند:
الف) تجربه هیجانات مثبت درباره آن چه در گذشته رخ داده است.
از نظر او اتکا به گذشته شادی را می رباید پس باید از اسارت زمان ماضی درآمد:
از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن
فردا که نیامدهست فریاد مکن
بر نامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
ب) سلیگمن ،نیروی حال و لذت بردن از این لحظه را اساس گذران زندگی می داند. خیام نیز مانند سلیگمن به چنین تفکری باور دارد:
گر یک نفست ز زندگانی گذرد
مگذار که جز به شادمانی گذرد
هشدار که سرمایه سوداي جهان
عمر است، چنان کش گذرانی گذرد
ج) سلیگمن به آینده هم توجه دارد. اما نه با نگاه پر تشویش و اضطراب بلکه با خوش بینی به زمان نیامده.
خیام نیز نگرانی برای آینده نامعلوم را روا نمی داند:
نتوان دل شاد را به غم فرسودن
وقت خوش خود بسنگ محنت سودن
کس غیب چه داند که چه خواهد بودن
می باید و معشوق و به کام آسودن
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.